طرحی که همه مسولان در آن خود را صاحب فکر و راهکار کامل و مشکل گشا میدانند اما در عمل تنها نیروی انتظامی میماند و مامورانش و نتیجه میشود همین که پس از مدتی پیگیری نیروهای پلیس و جنجال و هیاهو، برای مدتی طولانی تر طرح رها شود و این بار محجبه ها و آمرین به معروف بشوند محلی بر عقده گشایی اراذل!!
اما بهانه ای که باعث نگارش این مطلب است انتشار یک گزارش تصویری در رسانه هاست. در توضیح این مطلب آمده بود: عصر شنبه ماموران پلیس با حضور در برج میلاد که محل برگزاری یکی از کنسرتها بود، ضمن جلوگیری از ورود افراد بدپوشش به کنسرت، با افراد متخلف برخورد کرده و تعدادی از افراد بدحجاب را نیز دستگیر کردند. همچنین پلیس ضمن برخورد با آقایانی که با پوشش نامناسب به محل کنسرت آمده بودند از ورود آنها جلوگیری کرده و تعدادی را دستگیر و برای سیر مراحل مربوطه به پلیس امنیت اخلاقی منتقل ک
ردند.
این خبر را بیشتر سایت ها منتشر نمودند و در این اوضاع منفعلانه در ادای فریضه نهی از منکر ، افتخاری شد برای عدهای! اما دست بر قضا یک نفر از افرادی که مورد اعتراض پلیس قرار گرفته بود و تصویرش در بین دیگر عکس های موجود در این مطلب پخش شد، با اقماض ضوابط اولیه حجاب را تا حدودی رعایت کرده بود.
نرگس محمدی که نامهای به وزیر کشور نوشت و با اعتراض سوالاتی از وزیر پرسید که نشان از یک خلا جدی برنامه ریزی قبل از اقدام، در این موضوع دارد. وی اگرچه در ظاهر خوراکی چرب و نرم برای معاندان نظام دست و پا کرده است، اما درد دل و مطالبه و سوالش به جا و منطقی است. وی حادثه را این گونه تعریف میکند:
«نگاهی به سراپای خودم انداختم. روسری سبز بزرگی که نه تنها موهای سرم بلکه شانه هایم را پوشانده و مانتوی بلند و نسبتا گشادی که روی دامن مشکی ام افتاده و حداقل یک وجب تا زیر زانوهایم را گرفته و جوراب شلواری ضخیم و سیاهی که تمام پاهایم را پوشانده است. شاید اگرکسی از پایین و با دقت نگاه می کرد مثلا یک وجب و نصفی از پاهایم که داخل کفش و جوراب ضخیم سیاه رنگ بود، دیده می شد …. راتو بکش برو و گرنه بازداشتت می کنیم .” از یکی از مردان انتظامی پرسیدم : اقا آیا قسمتی از بدنم پیداست یا لباسم تنگ است یا مانتوام کوتاه است یا روسری ام کوتاه است و موهایم را نپوشانده .گفت نه اما ما نمی گذاریم وارد سالن شوی و من که از این رفتارشان مبهوت بودم بحث را ادامه دادم تا بالاخره متوجه شوند که این برخورد زورگویی است و دلیل منطقی ندارد…جوراب ساپورت غیر قانونی است.
از شنیدن کلمه قانون هم خنده ام گرفت و هم گریه ام. گفتم برادر من این جورابی که من پوشیدم و نمی دانم اسمش چیست و ماشاالله شما واردتری، ضخیم ترین جوراب موجود در جهان و بازار ایران است. خوب مشکل چیست؟ گفت من نم یدانم غیر قانونی است. گفتم ببخشید این قانون کجا وضع شد و چگونه به مردم اطلاع دادید… یکی از آنها جورابش خیلی نازک بود و وقتی خانم محتشمی پور سوال کردند که جوراب نازک ماموران اشکالی ندارد، صداها بلند شد… بارها اعتراض کردم که عکس نگیرید کارتان درست نیست من با شما گفت و گو می کنم و گفتم آقای مامور این آقایان چه کسانی هستند که پشت شما می ایستند و آن قدر عکس می گیرند و هر بار جواب می دادند ماموران خودمان هستند…جالب اینجاست که در ایام انتخابات و راهپیمایی ها شاهدیم که خبرنگاران با همان زنان با همان پوشش ها مصاحبه می کنند و حتی مصاحبه هایشان در اخبار سراسری تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می شود.»
و اما از پوشش خانم محمدی و صحیح یا ناپسند بودن حجاب ایشان بگذریم ( که البته قید شد با اغماض ضوابط اولیه حجاب را تا حدودی رعایت کرده) و باز هم از قضاوت در مورد سخنان ایشان در رابطه با برخورد نیروی انتظامی با وی میگذریم چون ما شاهد ماجرا نبوده ایم و شاید موضوع طور دیگری جلوه داده شده باشد. لیکن چند سوال را مطرح کنیم که پاسخ به آنها اولین گام اصلاح طرح برخورد با بدپوششی است:
۱- معیار پوشش قانونی چیست؟ و مردم از کجا باید بدانند ماموران در مورد معیار پوشش چگونه می اندیشند؟ چرا که ماموران نواحی مختلف در مورد حجاب متفاوت می اندیشند و عمل می کنند و این معیارها امری سلیقه ای است. قانونی بودن لباس را چه مرجعی تعیین می کند و چگونه به مردم اعلام میگردد ؟
۲- ماموران تا چه حد می توانند با مردم برخورد کنند؟ آیا قانون اجازه می دهد تا تعرض کلامی یا رفتاری یا برخورد خشن با زنان محترم جامعه داشته باشند؟
۳- آیا چاپ و انتشار تصویر زنان ایرانی در سایت ها و رسانه های عمومی به لحاظ قانونی وشرعی بلا اشکال است؟ هرچند دیده شده که صورت های افرادی که حجاب آنها مورد اعتراض گشت ارشاد قرار گرفته، تا حدودی نامفهوم است ولی اگر کسی برخی از این تصاویر را مشاهد کند و فرد مورد نظر را از قبل بشناسد به راحتی توانایی تطبیق بین تصاویر و فرد را دارا خواهد بود. فلذا بایستی در شیوه اطلاع رسانی اینگونه اقدامات تجدید نظر نمود و گاهی کاتولیک تر از پاپ می شویم و گاهی مسامحه گر. چرا جاذبه و دافعه مان همچون مولایمان، تعریف شده و درست و درمان نیست. چرا هیچ وقت حدود یک سری احکام کاربردی دین را برای عموم شفاف عنوان نمی کنیم تا جلوی برخوردهای سلیقه ای به اسم دین گرفته شود.
نظرات شما عزیزان: